آروم ولی ...

yesterday is history, tomorrow is a mistery, today is a gift, thats why its called the present

آروم ولی ...

yesterday is history, tomorrow is a mistery, today is a gift, thats why its called the present

اون هیچوقت دورغ نگفت

خیلی مهربون بود

هر وقت یک بچه ای رومیدید که داره گریه میکنه میرفت پیشش بغلش میکرد

خیلی آروم نوازشش میکرد و میگفت :گریه میکنی ؟گریه کار بچه هاست.

تو دیگه بزرگ شدی .

یک روز دیدمش یک گوشه نشسته پاهاش رو تو بغلش گرفته و داره گریه میکنه !

اون هیچوقت دورغ نگفته بود!

من اون روز فهمیدم عشق مثل یک بچه پاک و مهربون تو وجود آدمها زندگی میکنه .

 

نظرات 24 + ارسال نظر
متیل دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:56 ق.ظ http://www.irtct.blogspot.com

امید وار باش پسر

zami دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:36 ق.ظ http://doosetdaram67.mihanblog.com

سلام.....ممنون سر زدی...آره لینکم کن منم لینکت و می ذارم...قرار چند تا لینک بذارم....آره عشق مثل یک بچه پاک میمونه اما اگه قدر اون عشق پاک ندونستن و لهش کردن چی؟؟؟؟؟

R-Win دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:38 ب.ظ http://darktea.blogsky.com

هیچم مثه یه بچه ی پاک نیست...عشق یه مار خوش خط و خاله که آدم رو هیبنوتیزم میکنه و می گزه(به فتح گاف و کسر ز)..خلاصه تورو پابند خودش می کنه تا درسته قورتت بده...و تو تا آخرین لحظه هم می گی که:"چه مار خوش خط و خالی بود"...حالا اگه آدم زرنگی باشی این مار رو می رقصونی...تو سرشم میزنی...ازش پول هم در می یاری...هر وقتم که حوصلت سر رفت می ذاری تو سبدش....آره داداش حیف که من و تو جزو این دسته آدما نیستیم...مارو مار قورت می ده...به خودت نگا کن که تا کجا تو دهن مار رفتی...من که فکر کنم الان هضم شدم...Adios Amigo

رز !! دوشنبه 16 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:09 ب.ظ http://bargepaeezi.blogfa.com

شاید عشق مثل ِ یه بچه ی پاک باشه ، ولی اصلا آروم و مهربون نیست !
باید خیلی مواظبش بود چون میتونه به آسونی زندگی ِ آدمو به آتیش بکشه ...

آزاده سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ق.ظ http://www.yaghootelab.blogfa.com

سلام
متن قشنگی بود
موفق باشی

من سه‌شنبه 17 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:28 ب.ظ

ها؟
اینا یعنی چی اون وقت؟!

نیما دینگالیگا چهارشنبه 18 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:03 ق.ظ http://dingaliga.persianblog.com

حالا میدونی مشکل من چیه؟!...من خودم یه بچه ام که توی وجود خودم زندگی میکنم!واسه همین الان دچار تناقض حاد شدم!:دی
کامنتتم به عنوان کامنت سال انتخاب شد!

من... پنج‌شنبه 19 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 06:55 ق.ظ http://mSrOoT.wEBlOg.Sh

محمد حسین جان سلام...
متن جالبی بود...
واقعا با سلیقه ای...
موفق باشی...
...؟

بانوی شعر جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 04:49 ق.ظ http://www.banoyesher.blogfa.com

و عشق
چیزی نیست جز یک مرگ
مجدد در من ...

عسل جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:43 ق.ظ http://www.hamomharfhayeasal.persianblog.com

سلام. خوبی؟ شرمنده امیر حسین جان. یه مدته یه خورده گرفتارم. از اونی هم که سراغش رو گرفتی، بیخبرم.
تو هم که به من سر نمی زنی. آروین و بهروز هم کم پیدا شدن!!!! خوشحال می شم یه خبری ازتون بگیرم. آدرست رو هم گم کردم. یه بار دیگه بهم بده تا یه سری کاتالوگ از کاشان و نیاسر برات پست کنم. برام آف بزار. منتظرم. قربانت.........عسل

نارسیس جمعه 20 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 03:57 ب.ظ http://pacific.blogsky.com

بچه ای که تو خیلیا بزرگ شده...

متیل شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:58 ق.ظ

مرسی امیر جونم

فاطمه شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:13 ق.ظ http://famo0o.blogfa.com

یعنی اینقدر قشنگه؟!!!

خواجه R-Win گزوینی شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:05 ق.ظ http://darktea.blogsky.com

بابا به خدا من این پستت رو تا حالا ۱۰ بار خوندم...کامنتم که دادم دیگه چی از جون من می خوای ۳۰ دفه لینک می دی؟...لا اقل آپ کن بعد لینک بده...!

تائیس شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:14 ق.ظ http://www.taeeis.blogfa.com

اشتباه کرده بود که هیچ وقت دروغ نگفته بود...

هماره جاودان!

پردیس شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 12:33 ب.ظ http://jinglebells

سسسلاااااممم ..من برگشتم!خوبییی؟دلم تنگ شده!بابا اون آپ من چه نگرانی داشت اینقده ناراحت شدی.من معلمم شاگردام برام از عکساشون کلیپ ساخته بودن عب داره؟!اس ام اس بلاگم کمک خوبی واسه گفتن احساس در لحظه بود!(بابا استعاره)!خوش گذشت جات خالی!

زمی شنبه 21 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:34 ب.ظ http://doosetdaram67.mihanblog.com

دیگه آپ کن......

سعید یکشنبه 22 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 02:42 ق.ظ http://www.saeid-sazesh.persianblog.com

حالا نوبت توست
نوازشش کن بگو که بزرگ شده
با این که می دانی او هرگز بزرگ نمی شود

یه تیکه ابر کوچولو دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:04 ق.ظ http://asmoonabi.blogfa.com

سلام آقا امیر حسین شاید می خواد بدوه که تو می تونی نوازشش کنی وبگی بزرگ شده ویا حتی .....اصلا مخاطبتو میشناسی یا فقط می دونی دروغ نمیگه چه کار بزرگی می کنه
خوب پس خوب به من سر بزن دوست دارم نظرتو بدونم
وب عالی وقشنگی داری موفق باشی

مهدی دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 07:57 ب.ظ http://www.taranombahari.blogfa.com

اه
سهم من چیست
سهم من این است
که اسمان اویختن پرده ای را از من میگیرد
سهم من پایین رفتن از پله های متروک است
نشستن در سایه غربت
یا چیزی در پوسیدگی
پریشانی پشیمانی
سلام امیر جون ممنون که همیشه به من سر میزنی و راهنماییم میکنی من آپ کردم خوشحال میشم مثل همیشه یی سری بهم بزنی
آرزومند آرزوهایت

مهسا خانوم تفنگدار دوشنبه 23 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 09:08 ب.ظ http://3101830.persianblog.com

چه با مزه!.... اما چرا هر کی عاشق می شه غمگین می شه؟!‌من دوست دارم وقتی عاشقم شاد باشم! خیلی خیلی شاد! تفنگم هم دوست داره این طوری باشه!.... من و تفنگم اون قده هم دیگه رو دوس داریم.... اما گریه نمی کنیم! چون واسه با هم بودن نیازی به گریه نداریم!
عجب حرفای قلمبه ای زدم ها!

آنجلیکا سه‌شنبه 24 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:03 ب.ظ http://thebluesky.blogsky.com

آخی.........
از گریه آدما دلم می گیره
مخصوصا اونایی که دوسشون داری

پردیس چهارشنبه 25 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 11:34 ب.ظ

من دوباره این تیکه رو خوندم ..یه حالی شدم!

یاشار پنج‌شنبه 26 مرداد‌ماه سال 1385 ساعت 01:17 ق.ظ http://northboy.blogsky.com

سام الیک. بابا مرام. ما خاک پاتیم. ما زمین خورده تیم.
دمت گرم. استی، ای کاش کوک عشق هیچ وقت به مرد نفرت تبدیل نشود
یا حق

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد