َAt The begining Of New Episosod Of Life
سلام
خوب بریم سر ادامه داستانمون
سر بازدید محل که رسید اسم کارخانه در کرج اومد
که یکهو قهرمان داستانمون قالب تهی کرد و در حالی که داشت میگفت
بله بازدید رو خودم میام
یکهو گفت
نه بازدید های خارج از تهران مربوط میشه به یک واحد دیگه من خودم براتون هماهنگ میکنم
و با یکی از بچه ها هماهنگ کرد و خلاصه بازدید انجام شد و رسید به موئد مراسم
اینجاست که بدجنس بازی من شروع میشه و میزارمتون تو خماری
برین تو خماری تا چند روز دیگه
چون از اول داستانت نخونده بودم لابد آدم مزخرفیم که کامنت میذارم.. نه؟!
کامنت حتی بدون مشخصات و متن هم ارزش داره
از این که سر زدی مرسی
راستی تو که این احساس رو داشتی میتونستی بری ۲ تا پست قبلم رو بخوونی
سلام چرا اینقدر در هم بر هم می نویسی آدم سر درد میگیره ...پیشم بیا
این هم به خاطر تو رفتم عوضش کردم
راست میگی خودم هم حالم داشت بهم میخورد
مرسی که سر زدی راستی اگه خواستی مستونی بری
http://www.silentfeel.blogspot.com
عین هم مینویسم ولی این قشنگتره یعنی این یکی
چند وقت بود ازت خبری نبود خوب منم گفتم نیستی دیگه ... به هر حال ... از این به بعد سعی میکنم دوباره هر روز وبلاگتو ببینم : دی
سلام من که خداحافظی نکرده بودم
به هر حال مرسی سر زدی
کامنتت برام خیلی ارزش داشت
اینجا که آپدیت نیست!!!
من همشو خوندم چیز زیادی دستگیرم نشد! دستگیرم شد باز میام!!!
ببخشید الان میتونی بیای برام یه کاری پیش اومد آپ نشدم