آروم ولی ...

yesterday is history, tomorrow is a mistery, today is a gift, thats why its called the present

آروم ولی ...

yesterday is history, tomorrow is a mistery, today is a gift, thats why its called the present

من و اون و بارون

بارون برگرفته از وبلاگ پنجره ی تنهایی

با هم دیگه قدم زنون

تویه شب فارق از تموم فکرهای داغون

زیر کلی قطرات بارون

توی خلوت ترین خیابون

یه دست من تو دست اون

به هم دیگه است تکیه هامون

قدم زنون زیر بارون

برمیگردیم به خونمون

دوتایی میشینیم تو ایوون

دوتا چای داغ تو دستامون

توی قطرات بارون

نگاه میکنیم به دور دستامون

شونه به شونه با خاطرات شیرینمون

میگذریم از گذشتمون

میریم واسه ی آیندمون

سلام خدا جونم

بعضی وقتها تو کارات میمیونم خدا جون

میدونی که چقدر دوست دارم و همیشه هر اتفاقی برام میافته ربطش میدم به حکمت تو

ولی این دفعه هر چی فکر میکنم نمیفهمم چرا !

آخه چرا باید میومد تو مسیر من؟

چرا باید من درگیر میشدم و بعد هم هیچی به هیچی؟

چرا چیز هایی که من دوسشون دارم تو حکمت تو نیستن و نباید برای من اتفاق بیافتن ؟

جواب همشون رو خودم میدونم خداجون.

آره اخه حکمت تو اینجوری حکم میکنه میدونم که چون تو من رو خیلی دوستم داری خودت میخوای هر چی صلاحم هست بهم بدی

الان هم دلم تنگ شده بود میخواستم فقط به یه بهونه ای سر صحبت رو باهات باز کنم .

خوبی خدا جون ؟

مرسی  میدونی که من هم خوبم. مگه میشه تو باشی و من خوب نباشم ؟

تا تو رو دارم غم ندارم ببخشید گلگی کردم دلم گرفته بود .  

خدا خیلی دوست دارم

میدونی چقدر ؟ قدر خودت !

دیدی چقدر زیاد دوست دارم؟

 

حاج اصغر

take care

خوشحالیت رو میتونم از تو چشمات ببینم حاج اصغر

نگاهت برام خیلی سنگینه

نگاهت آتیشم میزنه حاج 

 شعف رو از عمق وجودت میتونم بخونم

من هم یه زمانی مثل تو بودم حاج اصغر

یک روز نفهمیدم از کجا پیداش شد

آره همینی که بقل دسته

اومد من هم مثل تو تو اوج بودم اون روزها

حاج اصغر زیادی خوشحال نباش  من نه اولی بودم نه آخری تو هم نه اولی هستی نه آخری

اومد رسوندتم به اوج

بردتم تو فضا جایی که دست هیچ بنی بشری بهم نمیرسید درست همونجا که هیچکس رو نداشتم رهام کرد

اونجا هیچکس رو نداشتم که نگهم داره هیچکس

تنهای تنها بودم خودم بودم و خودم

فقط اینقدر بهت بگم که من خدا رو داشتم که الان اینجام

تو رو خدا اینجوری نگاهم نکن حاج اصغر

دارم زیر نگاهت له میشم

هیچکس به جز من  تو  اون وخدا نمیفهمه من چی دارم میگم

چقدر بده واسه یه مشته آدم درد دل کنی که نمیفهمن چی داری میگی

خدا جون من اون موقع تو رو داشتم الان هم تو رو دارم باز هم تو رو خواهم داشت خودت کمکم کن